معنی فرایند همگانی کردن

حل جدول

فرایند همگانی کردن

تعمیم


همگانی

عالمگیر، عمومی، سراسری


فرایند

به انجام رساندن، روند

پروسه

فراشد

لغت نامه دهخدا

همگانی

همگانی. [هََ م َ / م ِ] (ص نسبی) کلی. عمومی و متعلق به همه. (یادداشتهای مؤلف).

فرهنگ عمید

همگانی

عمومی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

همگانی

جهانگیر، عالمگیر، عام، عمومی، عمیم، کلی، کلی، همگی

فارسی به ایتالیایی

همگانی

collettivo

فارسی به عربی

همگانی

جنرال، عالمی، عمومی


فرایند

عملیه

فرهنگ فارسی هوشیار

همگانی

عمومی، متعلق به همه، کلی

فارسی به آلمانی

همگانی

Allgemein [adjective]


فرایند

Bearbeiten, Verarbeiten, Verfahren, Vorgang (m)

فرهنگ معین

فرایند

(فَ یَ) مجموعه عملیات و مراحل لازم برای رسیدن به یک هدف مشخص.

معادل ابجد

فرایند همگانی کردن

745

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری